جدول جو
جدول جو

معنی دسته افکندن - جستجوی لغت در جدول جو

دسته افکندن
(نَ / نِ دَ)
دسته انداختن. تعبیه کردن دسته بر کارد و شمشیر و دیگر آلات و ادوات. پیوستن دسته به آلات و ادواتی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ دَ)
دست انداختن.
- دست از دامن کسی یا چیزی افکندن، کنایه از جدا کردن. (آنندراج).
- دست فغان از دامن لب افکندن، خاموش شدن:
طاقتم بنگر کزآن تیغی که بر سر خورده ام
دردم از دامان لب دست فغان افکنده ام.
سنائی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا